بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتوگو با آیت الله علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه، برخی برنامههای تحولی در حوزه را بررسی کرده است.
ما اگر بخواهیم مهمترین وظایف حوزه را برشماریم میتوان به این چند محور اشاره کرد: نخستین وظیفهای که یک حوزوی دارد این است که با علوم و دانشهای اسلامی آشنایی نسبتاً عمیقی پیدا کند. البته این آشنایی سطوح و مراتب تشکیکی و قلمروهای متنوع و گستردهای دارد؛ امّا نخستین وظیفهی حوزه این است که به تعلیموتعلّم علوم اسلامی و از رهگذر آن به معارف اسلامی بپردازد. دومین وظیفهای که حوزویان دارند این است که از آبشخور وحی و معارف الهی بهره گیرند و جان و روح و ضمیر خود را با آن بسازند و ساختمان شخصیتشان را بر اساس معرفت اسلامی و اخلاق و آداب و سنن اسلامی استوار کنند. این خودسازی وظیفهی دیگری است که یک حوزوی دارد.
این پنج مورد مهمترین وظایف جامعهی حوزوی و روحانیت است، امّا چگونگی اجرای این وظایف بهخصوص وظیفهی سه، چهار و بهویژه پنجم با تغییرات زمانه و تطورات عصر و روزگار و شرایط و احوال متفاوت خواهد بود. اینجاست که ما به دو مفهوم حوزهی عصر انزوا و حوزهی عصر انقلاب میرسیم. این تعبیر از تعبیراتی است که حضرت آقا در گفتوگوهای متعددی آن را بهکار بردهاند. لااقل در برخی از گفتوگوهای خصوصیتر این تعبیر را بهکار بردند.
هم حضرت امام و هم رهبر انقلاب اسلامی بهعنوان دو پیشوا و امام انقلاب در خطّ مقدم مواجهه با این تطورات و تحولات بوده و هستند و از موضع نگهبانی و رصد ناظر بر این نیازها و اقتضائات بوده و هستند. همینطور مراجع در سطوح ارتباطی و جایگاهی خودشان بر این قلههای بلند قرار دارند. از این رو است که طبیعتاً شاخصهای تحول و تغیر، تغییرات و تطورات و نیازهای عصر از یک منظر کلان از آن قلهها متوجه بدنهی جامعه و از جمله حوزه میشود.
بله؛ حضرت آقا محبت داشتند و اظهار لطف کردند و آن اظهار محبت ایشان وظیفهی بنده و امثال بنده را در طراحیها و برنامهریزیها سنگین میکند. آنچه که در آن جلسهی رمضانیه مطرح شد گوشهای از مجموعهی مطالب بود. در یک یا دو نشستی که شورای عالی و مدیریت حوزه با ایشان داشتند گوشههایی مورد اشاره قرار گرفت. در چند جلسهی دیگر ابعادی از آن طرح جامع و برنامههای کلان مورد گفتوگو و بررسی قرار گرفت؛ امّا به گمانم جامعترین آنها برمیگردد به حدود یک سال قبل در یک جلسهی خصوصی که من محضرشان بودم و یک ساعت و اندی طول کشید. یکی دو نفر هم از دوستان دفتر آنجا حضور داشتند.
بله؛ اولاً ایشان به مراجع فوقالعاده عنایت دارند. بارها در جلسات کاملاً خصوصی به بنده توصیه و تأکید بر رعایت شئونات مرجعیت و بهخصوص نسبت به مراجع بزرگ تقلید داشتند. از همین چهار پنج مرجع بزرگی که امروز در صدرند و دیگر مراجع واقعاً نام بردند. از توجه به انظار آنها و رعایت شئونات مرتبط با آنها سفارش و توصیه کردهاند. این از یک سو. در عین حال ایشان بهعنوان یک دیدبان بزرگ و کاملاً آشنا و خبیر به مسائل حوزه همواره توصیه و رهنمود دارند و همیشه تأکید بر مرجعیت و نظامات درون حوزوی دارند. ضمن اینکه ایشان امروز از یک مرجعیت بزرگی برخوردارند و جمع مقام رهبری و مرجعیت گستردهای که ایشان دارند طبعاً همه را موظف میکند که انظار و رهنمودهای ایشان را مدّنظر قرار بدهند. ما هم واقعاً تلاش کردیم که در حد توان مجموعهی مطالبات ایشان مورد توجه قرار بگیرد. شورای مطالبات رهبری و مراجع از قبل بود. ما همهی آن محورها را جمعآوری کردیم و در حد وسع و مقدورات در برنامهریزی و طراحیهای کلان مدیریت مورد توجه قرار دادیم. ایشان رکن رکین حوزه بهشمار میآیند و همهی ما وظیفه داریم که به انظار ایشان بهعنوان انظار حاکم و راهنمای حرکت توجه کنیم.
من بیست سی سال است که با ایشان در ارتباطم؛ چند مورد از خاطرات را بیان میکنم. یکی مربوط به حدود نوزده یا بیست سال قبل است. روزی بنده را خواستند و بحث مرکز جهانی علوم اسلامی قبل از جامعةالمصطفی را مطرح کردند و به یک شکلی فرمودند که خب حالا تو بیشتر میخواستی در حوزه باشی و از حوزه بیرون نیایی، حالا این یک کاری است که در حوزه است. من به ایشان عرض کردم که اجازه بدهید من یک ماه مطالعه کنم و یک طرح و منشوری به شما بدهم. ایشان خیلی پسندیدند و گفتند این خیلی کار خوبی است. همینجوری بگوییم تو مسئولیت را بپذیر، تو هم بگویی باشد، این شاید خیلی هم جالب نباشد.
آن طرح بود و مطالعاتی که انجام شد. ما هم در خدمت دوستان بودیم و به این نتیجه رسیدند و کار شروع شد. البته من خیلی تلاش میکردم دیگر نباشم و واقعاً هم با شرایطی که آن وقت داشتم با سختی پذیرفتم، ولی یکی دو سال خیلی پرزحمتی سپری شد. آن زمان هم ما با ایشان خیلی در ارتباط بودیم تا پایههای این نهاد جدید ریخته شود که به فضل الهی خب یک درخشش بالایی داشت. خب مسائل زیادی از آن منشور تا تبدیل به سازمانشدن داشتیم. برای انتخاب اسم سازمان جدید هم سیصد نام جمع شد و در جلسات متعدد رسیدیم به هفت نام و تقدیم ایشان کردیم. ایشان در بین آن هفت نام، نام المصطفی را برگزیدند که خیلی انتخاب دقیق و زیبا و پرجاذبهای بود و بعد هم نشان داد که در دنیا این نام بلند و زیبای مصطفی که چتر فراگیر امت اسلامی دارد چقدر جذاب است.